مشورت برای شروع عصیان

لجم را حسابی درآورده.خودش با فشار بالای ارثی و هزار درد دیگر مصرانه سیگارش را میکشد،آن وقت مثل پیرمردها نصیحت و منعم میکند که:
نکش،نکش،نکش...
آدم را ذره ذره نابود میکند...
با این حرفش رویای "دو نفر یک نخ"م را نابود میکند...
میگویم بار آخرت باشد تا خودت میکشی بگویی نکش...
رطب خورده منع رطب نکند!
خودش یک بار قید زندگی را زده و بی خیال همه چیز شده آن هم درست وقتی همسن من بوده اما حرف از سر راه گذاشتن این بچه ی ناقص لعنتی که میزنم.میگوید:
 برو "طعم گیلاس" کیارستمی را نگاه کن...
پ.ن1:میفهمم همه از محبت است اما لجم را حسابی درآورده و عصبانیم کرده...:|||
پ.ن2:شاید کسی نداند یا یادش نیاید ولی خودم  یادم هست که به همه ی رفقای سیگاری مخصوصن ش التماس میکردم که این کوفتی را بگذارید کنار.حالا خودم پی عصیانم...
نظرات 2 + ارسال نظر
سحر الف شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 13:38 http://http:/sin-alef.blogsky.com

اره مارلبروی قرمز....
اگه نزدیک بودی یه بسته مهمونت میکردم

مرسی...
یه بسته زیاده ولی.دو نخم کافیه...

سحر الف شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 11:24 http://http:/

من انقدر قید زندگی را زده ام....
الان هم روی دنده .....لقش زندگی میکنم...
دلم مارلبرو میخاهد و سناتور و شراب و دیگر هیچچ
نمیدانم شخص بالا کی هست؟ولی هر که به انسان نزدیکتر است بیشتر آزار میدهد....

قرار بود کسی بشه.نشد ولی...
واقعن نزدیکان آدم ضربه های سخت تری میزنن...
الکل نه،ولی سیگار چرا؛مارلبروی قرمز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد